مدرسه توسعه پایدار در پنجشنبه 28 فروردین 1399، و از ساعت 15 تا 17:30 یک جلسه وبینار با ارائه آقای محمد امین یوسفی، دانشجوی رشته نوآوری اجتماعی و کارآفرینی اجتماعی در دانشگاه LSE انگلستان برگزار کرد.
امین یوسفی، مدتی پیش، از طرف دانشگاه LSE و در قالب پروژه درس «طراحی نوآوری اجتماعی» راهی یکی از بزرگترین زاغه نشین های دنیا با بیش از 2 میلیون جمعیت در نزدیکی نایروبی(پایتخت کنیا) شد. در این سمینار آموزشی، ضمن شنیدن تجربه سفر 10 روزه امین یوسفی به این کشور و آشنایی با حال و هوای زندگی مردمان آن، با نگاهی انتقادی به گفتگو راجع به مواجهه سازمانهای بینالمللی با کشورهای فقیر در پروژههای پژوهشی-توسعهای پرداختیم.
در این وبینار، 99 نفر از 26 شهر مختف کشور حضور داشتند که فضای متنوع و جذابی از حیث تنوع و گستردگی مخاطبان نیز فراهم کرده بود.
در ادامه، توجه شما را به مطالعه گزارشی از این جلسه و برخی مباحث مهم آن جلب می کنیم. فایل کامل ویدئویی این وبینار نیز از بخش منابع وبسایت مدرسه، برای شما قابل دریافت خواهد بود.
بعد از ظهر پنجشنبه ۲۸ فروردین، فرصتی برای همراهی با یک سفر فراهم شد؛ سفری با رنگ و بوی توسعه، به قاره سیاه و کشور کنیا. وبینار «مواجهه با فقر و فعالیتهای توسعهای در کنیا» که به کوشش مدرسه توسعه پایدار برگزار شد، به بازخوانی تجربیات محمدامین یوسفی در یک سفر آموزشی به آن کشور میپرداخت.
آقای یوسفی، که دانشجوی رشته نوآوری و کارآفرینی اجتماعی مدرسه اقتصاد لندن (LSE) است، به تازگی و برای یک پروژه درسی به کنیا سفر کرده است. سفری پژوهشی به بزرگترین منطقه زاغه نشین دنیا با جمعیت بیش از دو میلیون نفر که در نزدیکی نایروبی، پایتخت کنیا قرار دارد.
در ابتدای وبینار و پیش از پرداخت به ماجرای سفر، آقای یوسفی به معرفی برخی مفاهیم از جمله کارآفرینی اجتماعی اشاره کردند؛ مباحثی که برای فهم چرایی این پژوهش مورد نیاز است. کارآفرینی اجتماعی، فرایند ایجاد نهادها و کسب و کارهاییاست که به دنبال حل یک مشکل اجتماعی هستند و برخلاف رویکرد سنتی کمکرسانی در مقابل مشکلات اجتماعی، قصد دارد به راهحلهای نوآورانه و کارآفرینانهای بپردازد که به صورت موثر و ریشهای مشکلات را حل کنند. کارآفرینی اجتماعی، مسئله محور است؛ پس ضروریست که ابتدا مساله اجتماعی شناسایی و به دقت مشخص شود و سپس از راهحلهایی بهره برد که منجر به پایداری آن از لحاظ اقتصادی میشود. یک پروژه کارآفرینی اجتماعی دارای جنبههای روانشناسی، اقتصادی، جامعهشناسی و مدیریتی است و نیاز مستمر به فعالیت پژوهشی و عملیاتی در آن مشهود است. طبق گفته آقای یوسفی، نیمی از گروه تحقیقاتی، ابتدا در سفری به شناسایی مساله به صورت دقیق پرداختهاند و سپس گروه دوم که امین جزو این دسته است، در این سفر به «توسعه راه حل» مشغول شدند.
محمدامین یوسفی، سپس از کنیا برایمان میگوید: کنیا کشوریست در همسایگی سومالی و دقیقا بر روی خط استوا. جمعیت نزدیک پنجاه میلیون و تولید ناخالص ملی نود میلیارد دلاری، چهره فقر به این کشور داده است؛ به طوری که بیست درصد از مردم این کشور با درآمد روزانه کمتر از یک دلار گذران زندگی میکنند. درآمد اصلی این کشور، کشاورزی و سپس صنعت توریسم است. طبیعت زیبای دشتها و جنگلها و حتی کویرهای کنیا فرصتی برای گردشگران است، مخصوصا برای سفرهای از نوع سافاری. با توجه به اینکه کنیا مستعمره انگلیس بوده، زبان رایج انگلیسی است و هر چند بسیاری قادر به مکالمه انگلیسی نباشند، متوجه این زبان میشوند. همچنین مردمان آن، علاقه زیاد به موسیقی دارند.
اما از جنبه اقتصادی، اقتصاد غیررسمی بر این کشور حاکم است. کنیا، در ظاهر کشوری رنگارنگ و پر از تبلیغات فراوان شرکتهای بزرگ و کوچک بینالمللی است. آقای یوسفی، کنیا را یک تبلیغخانه بزرگ مینامد، جایی که سیاست اقتصاد قعر هرم را بسیاری از شرکتها برای فرصتآفرینی خود پیش گرفتهاند. اقتصاد قعر هرم (BOP) نوعی نگاه اقتصادی به کسب سودهای ناچیز، ولی از تعداد زیاد مردمان فقیر میباشد. حضور بسیاری از شرکتهای بزرگ نظیر کوکاکولا و اوبر در این کشور بر مبنای همین نگاه بوده است. به گفته آقای یوسفی، یک مثال خوب نوآوری اجتماعی در این کشور، سیستم پرداختهای مالی بود. با توجه به روندهای طولانی مدت بانکی و عدم دسترسی همگانی به حساب بانکی و اعتماد کم مردم به بانکها، اپراتور رایج تلفن همراه در کنیا (M-Pesa) تراکنشها را بر مبنای شماره تلفن و از طریق کد ussd انجام میداد.
اما چرا کنیا؟ چرا بسیاری از فعالیتهای پژوهشی توسعه، از جمله بخشی از فعالیت دکتر بانرجی، برنده نوبل اقتصاد ۲۰۱۹ در این کشور صورت میگیرد؟ به نظر آقای یوسفی، کنیا به این دلایل برای پژوهشگران جذاب است:
- زبان: زبان انگلیسی رایج، امکان برگزاری گروههای کانونی و مکالمه مستقیم با افراد محلی را فراهم میآورد. لذا اطلاعات بیشتری بدست میآید و هزینه مترجم هم در جیب پژوهشگران میماند.
- امنیت: معمولا فقر با امنیت رابطه عکس دارد و کشورهای بسیار فقیر، غالبا از لحاظ امنیتی برای فعالیت بلندمدت پژوهشی مناسب نیستند. کنیا در یک موازنه فقر و امنیت قرار دارد و با داشتن فقر برای بررسی، دارای امنیت کافی نیز میباشد.
- ساختار سیاسی: ساختار سیاسی و اجتماعی کنیا در مقایسه با کشورهای دیگر ساختار بازی هست و نسبت به مداخله خارجی عکسالعمل کمتری نشان میدهد و حتی ساختار سیاسی، فعالیتهای پژوهشی بیرونی را منبعی برای درآمد در نظر گرفته است. مردم هم به دلیل تاریخچه چنین فعالیتهایی، راجع به آن، بسیار پذیرا هستند و با آن مشکلی ندارند.
- هزینه پایین پژوهش: در چنین فعالیتهایی بایست رضایت افراد مصاحبه شونده برای صرف وقت جلب شود، که این از طریق پرداخت حقالزحمه صورت میگیرد. این مبالغ در کنیا بسیار پایین است و آزمایشهای علوم رفتاری و توسعهای و... اکثرا در چنین کشورهایی صورت میپذیرد.
موضوعی که تیم آقای یوسفی به آن رسیده بودند، حل مشکل سو تغذیه کودکانی بود که مادرانشان سرپرست خانوار هستند و در منطقه ماکورو، بزرگترین منطقه زاغه نشین دنیا زندگی میکنند. تقریبا هشتاد درصد زنان این منطقه، سرپرست خانوارند و همسرانشان به دلیل مشکلات اقتصادی، از هزینههای خانواده شانه خالی کرده و زن و فرزندان را ترک میکردند. مساله تامین تغذیه مناسب برای جلوگیری از مرگ و میر فراوان کودکان و آسیبهای دائمی مغزی که این کودکان در ادامه دارند، بسیار مهم و راهگشا است. به گفته محمدامین یوسفی، نیمی از وقت و انرژی گروه صرف تعریف دقیق مساله شده است، چیزی که در بسیاری از فعالیتهای داخل کشور ما کمتر اتفاق میافتد.
مرکز Ruben Center در داخل زاغهها، و به همت یک کشیش ایرلندی و نزدیک یک قرن پیش راه اندازی شده و حال، این منطقه، مرکزی برای فعالیتهای خیرخواهانه شده است. رادیو محلی Ruben Center برای اطلاعرسانیها و پخش سرودهای دستهجمعی خود مردم منطقه، اتفاق شیرینی برای زاغهنشینان است. این منطقه، محلی برای پروژههای مسئولیت اجتماعی شرکتهای بزرگ است که البته به گفته آقای یوسفی، برخی حتی سنخیتی با دغدغهها و نیازهای منطقه ندارند.
در ادامه آقای یوسفی از لزوم توجه به Ambidexterity (که معرف توانایی است که فرد بتواند با هر دو دست کار کند) در فعالیتهای توسعهای گفت: فعالیتهای توسعه، دو نوع جنس کار را میطلبد. یکی کارهای میدانی و عملیاتی و دیگری فعالیتهای تئوری و پژوهشی، که بایست هر دو نوع فعالیت در یک تیم پیش برده شود. تیم آنها، در ابتدا به دو بخش تقسیم شد. ابتدا یک بخش مامور فعالیتهای میدانی برای تعریف مساله شدند و از حمایت تحقیقاتی بخش دوم بطور همزمان بهره میبردند و سپس بخش دوم بایست با جامعه محلی ارتباط برقرار کرده و بخش اول مسئول پشتیبانی علمی شدند. ایشان همچنین به اهمیت «گزارشنویسی» تاکید ویژهای داشتند و گفتند: در چنین فعالیتهای مستمری، دانش فردی و تیمی اهمیت کمی دارند و آنچه مهم است دانش جمعی و انتقال مناسب و موثر آن است. پس باید گزارشی نوشت که کوتاه باشد، ولی قابلیت استفاده برای دیگران را داشته باشد و مستندسازی هدفمند صورت بگیرد. همچنین به مباحث اخلاقی پژوهش و ضوابط دانشگاه در این مورد اشاره کردند که در مورد نحوه ثبت و انتقال اطلاعات بود. در واقع تیمهای پژوهشی ملزم بودند که بنا به اقتضائات جامعه مورد مطالعه، اطلاعات صوتی و ویدئویی با دستگاه ضبط و نه وسایل شخصی ضبط شده و پس از انتقال به پایگاه داده و کدگذاری آن، از دستگاه پاک میشدند تا با حفظ حریم خصوصی افراد مصاحبه شونده، زمینه ایجاد آسیبی اجتماعی از این طریق برایشان فراهم نشود.
بنظر محمد امین یوسفی، یکی از مشکلات چنین کارهای تحقیقاتی، تعمیمهایی است که برخی محققان از این فضا به جوامع دیگر ارائه میدهند. حال آنکه ساختار اقتصادی-اجتماعی هر منطقه ممکن است متقاوت باشد و نیز مدل تصمیمگیری انسانها و سبک زندگی شان یکسان نباشد.
اما در انتهای ارائه، آقای یوسفی، نتیجه پروژه درسی شان را در این سفر اینگونه عنوان کردند: زنان سرپرست خانوار در منطقه، بایستی قدرت خریدشان افزایش یابد. این ممکن نیست؛ مگر با افزایش درآمدشان و یا کاهش قیمت کالاهای ضروری در دسترس. اولی مساله پیچیده و بلند مدتی است و لذا به دومی پرداختهایم. بخاطر دوری ماکورو از نایروبی و خرید خرد خانوادههای فقیر، قیمتها بالا میرود. مسالهای که تحت عنوان مالیات فقر (poverty tax) شناخته میشود و کالایی که مردم ثروتمند خریداری میکنند، معمولا به قیمت بیشتری به دست خانوادههای فقیر میرسد. گروه هایی به اسم چاما بین زنان منطقه وجود دارد که فعالیتهای اجتماعی نظیر کمک در مراسمات ختم از این طریق صورت میپذیرفت. ایده طرح تیم آقای یوسفی این بود که درآمدهای روزانه در چاما تجمیع شود و خریدهای روزانه با هم تنظیم شود و صورت بگیرد. با خرید عمده و تقبل هزینه حمل و نقل مواد به منطقه توسط یک سمن واقع در نایروبی، تقریبا ۲۰ درصد مواد مغذی بیشتری در اختیار کودکان قرار میگرفت. تصمیمگیری جمعی، باعث میشد پول بهتر خرج شود. وقتی به تنهایی خرید انجام میشد، ممکن بود صرف مواد مغذی نشود؛ ولی تصمیمهای جمعی منطقیتر بود. این راه حل مدلهای ارزیابی بهتری دارد و خروجی کار مورد قبول بود.
بخش دوم وبینار به سوالات شرکتکنندگان اختصاص داشت که برخی از سوالات و پاسخ ها را مرور می کنیم:
مسائل اجتماعی و فرهنگی چطور در پروژه لحاظ شده است؟
- برای شناخت ملاحظات فرهنگی، شبکههای اجتماعی افراد مرتبط بررسی شد و بازخوردها نسبت به پروژههای توسعه قبلی لحاظ شد. همچنین مستندات و کتابهای مرتبط مطالعه شد و حتی از برخی مردم محلی نیز راجع به چنین ملاحظات پرسش شد. و برای مثال ما می توانستیم به سبک خودشان سلام و خداحافظی کنیم. همچنین مسائل فرهنگی و اجتماعی بایست در ایده نهایی نیز لحاظ میشد. ایده ما، بر مبنای اعتماد متقابل مردم بود و نوع این اعتماد بایست بررسی میشد. مثلا این افراد جزو مسیحیان مذهبی بودند و به ثواب و کارهای خیرخواهانه تمایل داشتند و اگر فعالیتی مذهبی تلقی شود، حتی بیش از حالتی که پول پرداخت میشود اشتیاق نشان میدهند.
چگونه از عملی شدن ایده و تداوم آن در آینده و بعد از بازگشت شما از کنیا، اطمینان پیدا می کنید؟
- با توجه به بررسیها، مالکیت طرح اگر Ruben Center میبود طرح در بلندمدت پایدارتر میبود. مدیریت این شبکه در کوتاه مدت بر عهده Ruben Center بوده و در بلندمدت بر خود مردم محلی واگذار میشود. در روش مطالعه از (Theory of change) بهره گرفته شده و با تقسیم خروجی فعالیتها به صورت کوتاهمدت (output) و میانمدت (outcome) و بلندمدت (impact) و مرتبط کردن خروجیهای مدنظر و منابع در دست، نقاط مبهم شناسایی شده و مطالعه و مشخص شد. حتی در نظر است در بلندمدت از همین شبکه برای آموزش و فروش محصولات تولیدی زنان استفاده شود.
چرا با وجود این حجم فعالیتها و پژوهشهای گروه های بین المللی، هنوز فقر در منطقه پابرجاست؟
- شاید بتوان از یک نگاه انتقادی گفت که یک سری ساختارهای بینالمللی کلان باعث فقر این مناطق شده و تا اعماق جامعه رسوخ پیدا کرده و این فعالیتهای کوچک قادر به هم ریختن ساختارهای جهانی عامل فقر نیستند. کارهای پژوهشی این چنینی، ساختارهای اقتصادی و سیاسی ملی و جهانی را هدف قرار نمیدهد. پژوهشگران این حوزه، دید کلان ندارند و سازمانهای بینالمللی نیز به دلیل منابع بودجه خود، استقلال و اختیار کافی ندارند. مثلا همین الان کشورهای آفریقایی برای استقلال خود به کشورهای اروپایی غرامت پرداخت میکنند و سازمانهای بینالمللی، مداخلهای نمیکنند. نکته دیگری هم که باید مدنظر داشت، خود مردم کنیا نیز گویی این شرایط را پذیرفته اند و به این مسائل سطح خرد سرگرم هستند و درگیر مسائل کلان نمی شوند. اگرچه اخیرا در فضای نخبگانی، صحبت های جدیدی در نقد ساختارهای کلان و فلسفی این شیوه های کمک رسانی و ریشه های فقر گفته می شود، اما در اقلیت مطلق است.
بانک گرامین در کنیا نیز موجود هست و چرا وامهای خرد باعث اثربخشی بر زندگی این زنان سرپرست خانوار نشده است؟
- طرح بانک گرامین محمد یونس برای کسب و کارهای خردی بوده که در تامین مالی به مشکل خورده بودند ولی در اینجا و در مورد زنان سرپرست خانوار، کسب و کاری وجود ندارد که مشکل فقط تامین مالی باشد.
پایش و ارزیابی طرح به چه صورت خواهد بود؟
- دستبندهای کوچکی هست که وضعیت سلامت کودک را در سه حالت سبز و زرد و قرمز مشخص میکند. هدف، کاهش تعداد قرمزها در بلندمدت است. بحث بعدی مقدار تعاملات زنان و تعداد جلسات آنهاست. همچنین قرار بر دریافت دستمزد توسط برخی از این زنان است که در این طرح کار میکنند که اینها نشانگر موفقیت طرح خواهد بود. مقدار پول جمعآوری شده در هر روز و دریافت دستمزدها نشانگر کوتاهمدتِ موفقیت طرح است.
برای چنین پژوهشهایی، چه تخصص و مهارتهایی مورد نیاز است؟
- بنظرم مساله کمیسازی مهم است و اینکه بتوانیم داده جمع کنیم و تحلیل کنیم. همچنین مساله همدلی (empathy) و رویکرد عملیاتی نتیجهگرا داشتن اهمیت زیادی دارد.
کسب و کارهایی که استراتژی قعر هرم را پیش گرفتهاند چقدر در حل مسائل اجتماعی کنیا اثرگذار بودهاند؟
- نگاه این کسب و کارها کاملا اقتصادی و بیشتر منفعتطلبانه است و حتی ادعای کمک به جامعه محلی هم ندارند. اما روش کاری آنها بسیار جذاب و الهامبخش کارآفرینیهای اجتماعی میتواند باشد.
تجربه سفر کوتاه شما، چه درسآموزههای ویژه ای از نظر خودتان برای مباحث توسعه در ایران دارد؟
- به نظر من در بین تمام موضوعات طرح شده، 2 عنوان از بقیه بیشتر حائز اهمیت است. ابتدا اینکه دودستگی در فعالیتهای پژوهشی و عملیاتی بایست از بین برود و تیمها باید به هر دو مساله اهمیت بدهند. نکته دیگر، یادگیری گزارشنویسی و مستندسازی اقدامات در مداخلات این چنینی و نشر این دانش است که اهمیت بسیار زیادی دارد(منبع اصلی آموزش گزارش نویسی فعالیتهای توسعهای برای تیم ما، راهنمایی تحت عنوان آموزش گزارشنویسی بانک جهانی بود)