جای خالی سنت مدیریت ایرانی در آموزش مدیریت در ایران
سید محمد بهشتی شیرازی
قرن گذشته شاهد تغییر قابل توجهی در رویکرد آموزش مدیریت بود. با ظهور صنعتیشدن و جهانیسازی و گسترش بنگاهداری به مفهوم مدرن آن، کسبوکارها نیازمند مهارتها و دانش تخصصی بیشتری در مدیران خود شدند. این نیاز منجر به ایجاد مدارس کسبوکار (Business School) شد که ماموریتشان ارائه آموزشهای مورد نیاز دانشجویان و مدیران آینده برای موفقیت در دنیای تجارت بود.
یکی از وعدههای آموزش مدیریت در عصر جدید، تمرکز بر یادگیری کاربردی است. برخلاف برنامههای دانشگاهی سنتی، که ممکن است بر نظریه و تحقیق تأکید کنند، مدارس بازرگانی و آموزش نوین مدیریت تلاش دارد که به دانشجویان تجربۀ دنیای واقعی در زمینههایی مانند امور مالی، بازاریابی و مدیریت عملیات بدهند تا به فراگیران خود کمک کنند مهارتها و دانش مورد نیاز برای موفقیت در دنیای پرشتاب و رقابتی تجارت را کسب نمایند.
در این بین نکته قابل توجه این است که الگوی آمریکایی آموزش مدیریت در قرن گذشته و به ویژه پنجاه سال گذشته به تدریج الگوی رایج و غالب در دنیای دانشگاهی شد و این موضوع در نظریههای زیربنایی و الگوهای عملیاتی مدیریت نیز خود را تثبیت کرد. البته الگوی آمریکایی مدیریت تنها الگوی معروف در دنیا نیست. بلکه آموزش مدیریت متاثر از الگوهایی چون مدیریت ژاپنی نیز هست که با تأکید شدید بر کار گروهی و ایجاد اجماع، بهبود مستمر و نوآوری، با تمرکز بر یافتن راههایی برای بهینهسازی فرآیندها و افزایش کارایی، شناخته میشود.
علاوه بر سبکهای مدیریت ژاپنی و آمریکایی، چندین سبک مدیریتی «کشور-محور» نیز در ادبیات مدیریت معروف شده است. به عنوان مثال، میتوان «مدیریت آلمانی» (با تمرکز قوی بر کارایی و دقت، با ترجیح قوانین و رویههای روشن)، «مدیریت چینی» (با رویکرد سلسله مراتبی که تصمیمات در راس آنها گرفته میشود و در زنجیره فرماندهی منتقل میشود)، و یا سبک مدیریت هندی (با تمرکز شدید بر سلسله مراتب و احترام به قدرت و تمایل به ریسک کردن برای دستیابی به موفقیت) را نام برد.
به طور کلی، مهم است که بدانیم کشورهای مختلف ارزشها و هنجارهای فرهنگی متفاوتی دارند که میتواند رویکرد آنها را به مدیریت شکل دهد. با درک این تفاوتها، مدیران میتوانند سبک رهبری خود را بهتر برای پاسخگویی بهتر به نیازهای سازمان و جامعه میزبان خود تنظیم کنند.
سوالی که میتوان در اینجا مطرح کرد این است که آیا در این بین، مفهومی به نام «مدیریت ایرانی» اساسا وجود داشته است و حرفی برای گفتن در میان سبکهای مختلف مدیریتی دارد؟
برخی از میراث پژوهان و دغدغهمندان فرهنگی کشور بر این باورند که «سنّت مدیریت ایرانی»، سبکی خاص و منحصر بفرد از مدیریت بود که کمتر راجع به آن صحبت شده، ولی ظرفیتهای زیادی برای کمک به مسائل امروز ایران عزیزمان دارد و لذا لازم است ضمن آگاهی از آن، راجع به کارکردها و چیستی آن بیشتر گفتگو کنیم. آنها مثالهای عملیاتی و ملموس زیادی برای توصیف این سبک خاص مدیریتی دارند که سینه به سینه و نسل به نسل تا قرن اخیر به ما رسیده است و البته الان در معرض تضعیف و نابودی است.
چند دهه پس از ورود آموزش نوین مدیریت به ایران و تاسیس دانشکدههای مدیریت و مدارس کسبوکار، شاید وقت آن شده که به خلاء مهم «آموزههای مدیریت ایرانی» توجهی جدی داشته باشیم و تلاش کنیم تا مدیران فردای این سرزمین را با وجهی آموختنی و ناب از میراث نیاکان در باب مدیریت، رهبری و ادارۀ کسبوکار و سازمان آشنا کنیم. قطعا از رهگذر چنین بازنگریهایی است که میتوان امید داشت «آموزش مدیریت در ایران» رسالت خود درباب تربیت مدیرانی شایسته و توانمند برای فردای این سرزمین را ایفا کند.
در این نشست، میزبان آقای سید محمد بهشتی شیرازی، چهرۀ نامآشنای حوزه «میراث فرهنگی» خواهیم بود تا از زبان ایشان درباره این سبک مدیریتی و سنّت رو به فراموشی و ویژگیها، معیارها، مصادیق و شواهد وجود آن صحبت کنیم و همچنین ببینیم چرا ما نسبت به این سنت بیتفاوت هستیم و برای احیای آن چه کار میتوانیم بکنیم؟