توسعه پایدار چیست؟

عبارت «توسعه پایدار» یا «sustainable development» را زیاد از رسانه‌ها شنیده‌ایم. پیش می‌­آید که روزنامه­‌ها، مدیران سازمان­‌ها و مسئولین کشور، لابه­‌لای نوشته­‌ها، صحبت­‌ها و برنامه‌­هایشان، خواهان دست‌یابی به توسعه پایدار شده باشند. اما این «توسعه پایدار» چیست که مدل­‌های قبلی توسعه مثل آن نبودند؟ و نگاه مدرسه توسعه پایدار به آن چگونه است؟

برای درک بهتر موضوع، باید نگاهی سریع به تحولات چند قرن اخیر بیاندازیم. تقریبا تا پیدایش انقلاب صنعتی، بیشتر نقاط دنیا از نظر میزان رشد فناوری و سطح اقتصادی، تفاوت چندانی با یکدیگر نداشتند. اما در قرن ۱۸، ظهور انقلاب صنعتی، سبب تحولات و تغییرات گسترده‌ای در روند توسعه در دنیا شد. اختراع ماشین بخار و بعد ایجاد کارگاه­های صنعتی با مقیاس بزرگ و بهره­‌گیری بیشتر از ماشین برای افزایش مقیاس تولید، سبب شد که تولیدات از حالت خانگی و کوچک‌مقیاس به شکل کارگاهی و کارخانه‌ای و بزرگ‌مقیاس در آیند. دانش و فناوری‌های جدید، روز به روز کمک کرد که شناخت بیشتری نسبت به طبیعت و «ظاهرا» کنترل آن توسط نوع بشر به وجود آید. ظهور نسل­‌های بعدی انقلاب­‌های فناورانه و مدرنیزه‌شدن سریع کشورها مجموعه اتفاقات بعدی‌ای بود که در کنار تحولات سیاسی در جغرافیای جهانی، سبب به وجود آمدن ناخودآگاه الگوی توسعه‌یافتگی خاصی برای جوامع مختلف شد. این الگو که مبتنی بر توسعۀ اقتصادی بود، توجهات نوع بشر را به شدت به خود جلب می­‌کرد و به سرعت تبدیل به آمال و آرزوهای خیلی از ملل دنیا برای «پیشرفت» شد که هنوز هم در میان بسیاری از جوامع، این تعریف از پیشرفت، پیش­ران و هدایت‌کنندۀ برنامه‌­ریزی­‌ها در سطوح مختلف فردی، سازمانی و ملی است.

اما حقیقت این است که آنچه روایت شد، همۀ واقعیت داستانِ پیشرفت و توسعه نیست. اگرچه مجموعۀ اتفاقات بعد از انقلاب صنعتی، دستاوردهای مثبتی برای بشر از جهت توسعۀ ابزارهایی برای راحتی زندگی روی سیاره زمین داشت و این سیاره خاکی را تا حد قابل توجهی به کنترل نوع بشر در آورد، اما در پشت صحنه اتفاقات ناگواری نیز رخ داد که به تدریج علامت سوال­هایی برای دغدغه­‌مندان پدید آورد.

در قرن گذشته و به تدریج، مشخص شد که جنبه­‌های «اجتماعی» و «انسانی» در پارادایم سنتی توسعه، نادیده گرفته شده است؛ بدین شکل که گویی در این سیستمِ توسعه اقتصادی و مدرنیزه شدن روزافزون، «انسان» هم تبدیل به بخشی از ماشین و چرخ‌دنده­‌های آن شده و کرامت­های انسانی و حقوق اولیه او نادیده گرفته شده است. واقعیتی که برای مثال، هنرمند فقید، «چارلی چاپلین» به زیبایی تمام، آن را در فیلم «عصرجدید» به تصویر کشید.

حقیقت این بود که توسعه اقتصادی، در ظهور و پیدایش‌اش، با بهره­‌کشی و نگاه غیرانسانی به پدیدآورنده خودش، همراه شده بود. ساعت‌های کار طولانی، دستمزدهای غیرمنصفانه، شرایط سخت کاری و مخاطرات ایمنی و سلامت شغلی، به‌کارگیری نیروی کار کودک و نیز تهدید بنیان خانواده به واسطه عدم توازن بین کار بیرون و زندگی و نقش‌های درون خانواده -برای هم زنان و هم مردان-، بخشی از این چالش­های انسانی بود. افزون بر این، توسعه اقتصادی که با وعدۀ از بین‌بردن فقر و افزایش رفاه جوامع در مسیر خود جلو می‌­رفت، به گواهی آمارها، نه تنها نتوانسته بود بر فقر غلبه کند، بلکه بسیاری از طبقات اجتماعی و ملل را گرفتار دام فقر نهادی و ساختاریافته کرده بود. در حالیکه مجموع تولید اقتصادی دنیا، سال به سال در حال افزایش بود و هست، اما این افزایش ثروت، موضوعی نبوده که توسط همه اقشار اجتماعی احساس شود و به نظر می‌رسید که اغلب، گروه­های خاصی از مزایای آن بهره­ مند ‌شدند و می­‌شوند. برای مثال جالب است که بدانیم طبق گزارش آکسفام در سال 2017، هشت اول فهرست ثروتمندان دنیا، به اندازه کل دارایی ۳٫۵ میلیارد نفر از مردم فعلی کره زمین، دارایی دارند! این سطح وحشتناک از نابرابری و مسائل اجتماعی دیگر، خیلی‌ها را به فکر وا داشت که «انسان در عصر جدید، اگرچه ثروت بیشتری تولید می­‌کند؛ اما لزوما خوشحال­‌تر از انسان عصر قبل نیست»

اما روی سیاه توسعه اقتصادی، فقط به خاطر جنبه‌های انسانی و اجتماعی آن نبود. بلکه وجه غم‌انگیز و مهم دیگری نیز داشت: «نابودی محیط زیست». توسعه تک‌بعدی و مبتنی بر رشد اقتصادی، نیازمند مصرف بیش از پیش و تخریب منابع طبیعی بود و در مدت کوتاهی، بلایی بر سر سیاره زمین آورد که در طول چند هزار سال عمر بشر بر روی آن، رخ نداده بود. بالارفتن دمای متوسط زمین، آلودگی منابع آب، آلودگی هوا، انقراض گسترده نسل گونه­های جانوری و گیاهی، اسیدی شدن اقیانوس­ها، از بین رفتن بخش مهمی از پوشش جنگلی و کمربند سبز زمین، بحران کم آبی، تغییرات آب و هوایی گسترده و به تبع آن، پدیدآمدن طوفان‌ها، سیل­‌ها، تغییرات فصول، خشکسالی و … در بسیاری نقاط دنیا، از جمله نشانه­‌های این تهاجم گسترده به طبیعت و غفلت از سیاره زیبایی بود که برای میلیون‌ها سال با مهربانی، گهواره و میزبان ساکنان خودش بود و تا به این عصر، هرگز این‌چنین در معرض بی‌مهریِ یکی از گونه­‌های میهمان خود قرار نگرفته بود. شدت پیامدهای فعالیت­های بشری بر محیط زیست تا بدانجا ادامه یافته است که ­عده­‌ای از دانشمندان، این عصر را «عصر انسان» می­‌نامند؛ چرا که مهمترین اتفاق این عصر، دگرگونی سیاره و متاثر شدن همۀ گونه‌­های زیستی از فعالیت­های انسانی بوده است.

اینکه نگاه مادی‌گرایانه و مبتنی بر اندیشه صرفا اقتصادی، چه رابطه علی و معلولی‌ای با این پیامدهای ناگوار اجتماعی و محیط زیستی دارد، به جای خود قابل بررسی و کنکاش بیشتر است. اما به هر حال، ظهور این پیامدهای منفی، سبب شد که به تدریج در دهه­‌های پایانی قرن بیستم توجهات به «پشت صحنه» رشد اقتصادی، بیشتر جلب شود و به تلاش­هایی برای ایجاد آگاهی و شاید اصلاح جهت این قطار مدرنیته منجر شود. نتیجه آن شد که سازمان­‌های مهم بین­‌المللی و مراکز دانشگاهی، نگاه جدیدی به توسعه را در دستور کار قرار دادند که پیدایش عبارت نام ­آشنای «توسعه پایدار» یکی از نتایج این تحولات و تلاش­‌ها بود.

توسعه پایدار، در تلاش است که مسیر نادرست توسعه در چند قرن اخیر را که نگاهی صرفا تک­‌بعدی داشت، اصلاح کند تا آسایش و رضایت بیشتری از زندگی و رشد برای ساکنان فعلی و آینده کره زمین فراهم کند. ما، توسعه‌­ای را پایدار می­‌نامیم که در آن به شکلی متوازن و همه‌جانبه، ابعاد مختلف اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی مورد لحاظ قرار گرفته باشد. چنین توسعه­‌ای که علاوه بر بعد رشد اقتصادی، پیامدهای محیط زیستی و اجتماعیِ آن نیز مثبت و مدیریت شده باشد، مطلوب و ماندگار خواهد بود. با چنین نگاهی، بهره‌برداری از منابع طبیعی و سرمایه­‌های انسانی امروز سیاره زمین، حیات و بهره­‌مندی و شادی نسل­‌های فعلی و آینده را به خطر نخواهد انداخت.

توسعه پایدار، امروز پیش­ران برنامه‌­ریزی‌­های توسعه در مناطق مختلف دنیا شده است و به عنوان یک ضرورت از آن صحبت می‌­شود. اکنون در بسیاری از رشته­‌های مهندسی و غیرمهندسی گرایش­‌هایی با پیش­وند «پایداری» یا «sustainability» تعریف شده­‌اند تا نسل بعدی متخصصان را برای زندگی در دنیایی با رویکرد «توسعه پایدار» آماده کنند.

چالش­های توسعه پایدار در کشور عزیزمان ایران نیز امروز خود را در بسیاری از مسائل خرد و کلان محلی و ملی نشان داده و لازم است که مدیران فعلی و فارغ‌التحصیلان آینده دانشگاه­ها، توجه کافی به الزامات و توانمندی­‌های مورد نیاز جهت مواجهه با مسائل آن نشان دهند؛ مسائلی که بعضا بسیار پیچیده بوده و راه حل­های صرف مهندسی برایشان راهگشا نیست.

حرکت به سوی پایداری، در عین دشواری­‌های موجود، فرصت­های زیادی نیز پیش­ روی دانشجویان و فارغ­‌التحصیلان رشته­‌های مختلف دانشگاهی و به ویژه مهندسین صنایع قرار می­دهد که با استفاده از خلاقیت و دانش خود بتوانند به ایفای نقش سازمان­های کوچک و بزرگ کشورمان در مسیر توسعه پایدار کمک برسانند.
این را هم باید اشاره کرد که مسیر تحقق توسعه پایدار، راهی است دشوار و فارغ از شعارها و بیانیه‌ها و منشورها، هنوز زود است که بگوئیم دنیا، مسیر و رویکرد خود را به شکلی مطلوب عوض کرده است. نوع بشر، هنوز درگیر مشکلاتی جدی در زمینه توسعه است و ما نیاز داریم که تلاش کنیم تا دنیای بهتری را با رویکردها و نگاه‌های متفاوت‌تری ایجاد کنیم.
سخن پایانی اینکه، به باور ما، تعریف دقیق ابعاد و چشم‌انداز توسعه پایدار به ویژه در حوزه اجتماعی و فرهنگی، لازم است که با نگاهی ویژه به شاخصه‌های بومی و ارزش‌ها و ملاحظات و اقتضائات محلی همراه باشد و در این زمینه، حتی تجربه مشرق‌زمین، برای برنامه‌­ریزان کشورمان، ممکن است پر استفاده‌تر از تجربه مغرب‌زمین باشد. با توجه با این نکته، و به دور از کپی‌برداری الگوهای توسعه، نگاه ما به پیشرفت بایستی عوض شود و حرکت به سمت توسعه پایدار با نگاهی ایرانی، مسئولیت اجتماعی مشترک همه ماست. از این منظر، «مدرسه توسعه پایدار» به دور از کپی‌برداری بیانیه‌ها، اسناد و راهنماهای بین‌المللی، به دنبال این است که مسیری موثر و کارا برای کمک به پیشرفت و توسعه پایدار و همه‌جانبه کشور عزیزمان ایجاد نماید و در این مسیر، ضمن بهره‌گیری از تجارب و دستاوردهای بین‌المللی، خوانش انتقادی و درون‌زای خود نسبت به این مفهوم را نیز محفوظ می‌دارد.

نویسنده: هامون طهماسبی-بنیان‌گذار مدرسه توسعه پایدار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *