گزارش پایداری یا گزارش مسئولیت اجتماعی شرکتی گزارشی است که به علمکرد اجتماعی یک بنگاه یا سازمان میپردازد و بیان میکند که آن مجموعه چه اثری بر محیط زیست، جامعه و اقتصاد -با تکیه بر ذینفعانی فراتر از سهامداران- میگذارد و چطور آنها را مدیریت میکند. حدود یک دهه از انتشار اولین گزارشهای پایداری بنگاههای ایرانی میگذرد. در حقیقت گزارش پایداری (Sustainability Report) و مسئولیت اجتماعی شرکتی (CSR Report) از اوایل دهۀ 90 به ایران وارد شد. در سالهای 92 و 93 بود که اولین بنگاههای ایرانی اقدام به تدوین گزارشهای مسئولیت اجتماعی یا پایداری کردند. برخی از آنها به مانند بانک ملت و شرکت ارتباطات زیرساخت فقط آن را تدوین کردند (و منتشر ننمودند) و برخی به مانند پتروشیمی فجر و بانک پاسارگاد از سال 1393 هم گزارش تهیه کردند و هم آن را منتشر نمودند. شاید بتوان مهمترین محرک چنین اتفاق جدیدی در آن مقطع را مشاورانی نامید که به واسطۀ ارتباطاتی که با مدیران بنگاهها داشتند آنها را ترغیب به ورود به چنین عرصهای کردند.
در همان سالها، برخی مجموعهها نیز تلاش کردند که در سطح بالاتر و یا ترویجی اقداماتی برای گسترش این موضوع در کشور به پیش ببرند که شاید غلبۀ نگاه تجاری به آنها مانع از این شد که بتوانند یک ریلگذاری درست و قدرتمند برای این موضوع انجام دهند.
از جمله تلاشهای متفاوت سیاستی در آن مقطع میتوان به تجربۀ وزارت نفت اشاره کرد. در وزارت نفت، حوزۀ اجتماعی وزیر برای اولین بار در سال 1393 شکل گرفت و بعدا محرکی شد برای ترویج مباحث مسئولیت اجتماعی و نیز گزارش پایداری و مسئولیت اجتماعی در زیرمجموعهها و شرکتهای تابعۀ وزارت نفت.
با ورود به میانههای دهۀ 90 و همچنین باتوجه به گشایش اقتصادی ناشی از تعلیق موقت تحریمهای اقتصادی به واسطۀ برجام، بنگاههای بیشتری متمایل شدند یا احساس نیاز کردند -به واسطۀ ارتباطات بینالمللی- که به انتشار گزارش پایداری بپردازند. در این سالها حتی برخی نهادهای داخل کشور تلاش کردند که ارتباطاتی سازمانی با موسسۀ GRI و موسسات بینالمللی دیگر مرتبط با گزارش پایداری برقرار کنند که البته باز میتوان گفت که نگاههای غیر ملی و منفعتطلبانه مانع از به ثمر رسیدن مناسب آنها شد و البته بازگشت تحریمهای بینالمللی نیز آب پاکی را بر این ارتباطات نصفه و نیمه ریخت.
در سالیان بعد شرکتهایی مثل ایران خودرو، بانک آینده، مپنا بویلر و البته تعداد قابل توجهی از شرکتهای نفت و گاز و پتروشیمی (تحت تاثیر سیاستهای تشویقی داخل مجموعۀ وزارت نفت) نیز این حوزه را تجربه کردند. برخی جوایز حوزه مسئولیت اجتماعی نیز محرکی شدند تا شرکتهایی در حوزههای دیگر نظیر معدن و فولاد نیز پا به این عرصه بگذارند.
با این حال ما در تمام این سالها به نسبت کشورهای همسطح (از نظر اقتصادی و توسعهیافتگی)، عملکرد ضعیفتری از جهت کمّی در ارتباط با انتشار گزارش پایداری داشتهایم. در حالیکه مطالعات نشان میدهند که «در میان صد بنگاه اول اقتصادی» کشورهای در حال توسعه و همردۀ ایران نظیر ترکیه، امارات، عمان، مالزی، روسیه، هند و حتی قزاقستان، بین 20 تا 100 درصد از صد بنگاه اول اقتصادی به انتشار گزارش مسئولیت اجتماعی یا گزارش پایداری دست میزنند، این آمار در مورد ایران در بیشتر سالها عددی بین 5 تا 10 درصد بوده است.
اکنون و پس از گذشت حدود ده سال از ورود مفاهیم گزارش دهی پایداری و مسئولیت اجتماعی شرکتی به ایران، تعداد بیشتری از بنگاههای اقتصادی به آن میپردازند. میشود گفت که ما با یک رشد کمّی نسبتا قابل توجه روبهرو بودهایم؛ در واقع میشود تخمین زد که حدود 40 بنگاه اقتصادی در ده سال گذشته گزارشدهی مسئولیت اجتماعی/ پایداری را حداقل برای یکبار تجربه کردهاند.
البته گزارش پایداری چیزی نیست که فقط یک بار تجربه شود و اصل بر این است که تبدیل به یک رویۀ جاری در سازمانها گردد. شرکتهای کمی به مانند پتروشیمی فجر (با نام جدید فجر انرژی خلیج فارس) و بانک پاسارگاد رویۀ ثابتی برای انتشار پیوستۀ گزارش پایداری از سال 1393 را در پیش گرفتهاند (فارغ از کیفیت و میزان انطباق گزارشهای آنها با استانداردهای جهانی نظیر GRI) و البته تعداد زیادی شرکتها هم بودهاند که تنها یک یا دو یا حتی سه بار این تجربه را داشتهاند و بعد آن را متوقف کردهاند. در واقع آنها نتوانستند ارتباطی بین پایداری و مسئولیت اجتماعی شرکتی با سیاستها و استراتژیهای خود پیدا کنند و آن انتشارهای مقطعی هم احتمالا ناشی از حضور مدیران خاص یا انگیزههای مقطعی و موردی بوده است.
اگر بخواهیم نگاهی کیفی در ابتدای سال 1404 به یک دهۀ گذشتۀ گزارش پایداری در ایران و وضعیت کنونی آن بیاندازیم چند نکتۀ مهم را میتوان نتیجه گرفت:
ابتدا اینکه استاندارد GRI به عنوان یک راهنما برای گزارش دهی پایداری، در ایران محبوب، مشهور و رایج است. با این حال نکته عجیب و نگرانکننده این است که علی رغم ده سال از ورود این مفهوم و معرفی GRI به فضای کسبوکار ایران، درصد کمی از گزارشهای پایداری ایرانی –علی رغم ادعاها- از منطق GRI به درستی پیروی میکنند! حتی بنگاههای مشهور و بزرگ و حتی با هزینههای زیاد برای پروژههای مشاورهای نتوانستهاند گزارشهایی تهیه کنند که واقعا از استاندارد GRI تبعیت کنند (با اینکه عبارتهای کلیشهای در ابتدا و انتهای اغلب آنها دربارۀ پیروی از GRI نوشته شده است)؛ بدون شک مهمترین علت این اشتباه را ضعف دانشی مشاوران باید دانست. متاسفانه بسیاری از افرادی که به این حوزه ورود پیدا کردهاند، فاقد شایستگیهای لازم برای فعالیت مشاورهای در حوزۀ پایداری و مسئولیت اجتماعی شرکتی هستند و هم از نظر دانشی و هم از نظر نگرشی بایستی ارتقا پیدا کنند. علاوه بر این بسیاری از مشاوران که زمینههای لازم را دارند، اما وقت برای توانمندسازی و ارتقای دانشی خود و فهم استانداردهای روز این حوزه صرف نمیکنند و متاسفانه برخی غلطهای مصطلح نیز -بر پایۀ چنین ضعف دانشی- تکثیر پیدا کرده و فراگیر شده است. نتیجۀ چنین ضعف توانمندی در مشاوران و فعالین این حوزه (از جمله مدیران مسئولیت اجتماعی در شرکتها) این شده که بسیاری از گزارشهای پایداری ایرانی فاقد کارکردهای لازم برای کمک به توسعه پایدار و پایداری شرکتی شوند. آنها در بسیاری موارد کارکردشان شبیه کاتالوگها و گزارشهای تبلیغاتی شرکتها شده است و به همین خاطر، حتی در خود سازمانها نیز مشروعیتشان و فلسفهشان درست فهم نمیشود.
در تحلیل وضعیت کنونی گزارش پایداری در ایران باید اضافه کرد که به دلایل مختلف –از جمله شرایط تحریم و نبودن در شبکه همکاریهای بینالمللی- از نظر کمّی (و کیفی) وضعیت گزارشدهی مسئولیت اجتماعی/پایداری در ایران نسبت به کشورهای مشابه در منطقه و جهان عقبتر است. اگرچه زمزمههای اجباریشدن گزارشدهی برای برخی صنایع یا برخی بنگاهها به گوش میرسد و تحرکاتی نیز در مرکز پژوهشهای مجلس، برخی وزارتخانهها، سازمان بورس و … برای ترویج یا اجباریشدن این گزارشها به گوش میرسد، با این حال باید این را هم دید که در فقدان ظرفیتهای کافی چه در شرکتها، چه در شبکه مشاوران و بدتر از آن در دانشگاهها، این اجبارها -اگر دایرۀ شرکتهای تحت شمولشان زیاد باشد- منجر به جدایی حرف از عمل و صرفا رشد کمّی گزارش دهی پایداری در ایران خواهد شد؛ بدون آنکه به ارتقای واقعی شاخصهای عملکردی پایداری و مسئولیت اجتماعی در بنگاهها منجر شود.
سخن آخر اینکه باید برای ظرفیتسازی و ریلگذاری مناسب گزارشدهی پایداری در ایران سرمایهگذاری کرد و در این بین نقش مدرسان مجرب و مشاوران صاحب صلاحیت (که تعدادشان واقعا انگشتشمار است) بسیار مهم خواهد بود. بسیار از شرکتها نیازی به انتشار گزارش پایداری ندارند و قبل از آن باید اقدام به ظرفیتسازی در مجموعه خود کنند. نهادهای سیاستگذار نیز باید از اقدامات شتابزده و بدون پشتوانۀ کافی پژوهشی اجتناب نمایند؛ وگرنه این خطر حتما وجود خواهد داشت که این مفهوم مهم و نوین دنیای مدیریت با کژفهمی بیشتر و انحراف مواجه شود.
پی نوشتها:
1-مدرسه توسعه پایدار در بهمن 1403 همایشی با هدف مرور وضعیت و آسیبشناسی گزارش دهی پایداری در ایران برگزار کرد. برای دسترسی به محتوای این رویداد که با عنوان “ گزارشدهی «پایداری» و «مسئولیت اجتماعی شرکتی» در ایران: گذشته، حال و آینده” برگزار شد، دعوت میکنیم این لینک را ببینید.
2-اگر علاقهمند به شرکت در دورههای آموزشی مرتبط با گزارش پایداری و گزارش مسئولیت اجتماعی شرکتی هستید، صفحه «دورههای آموزشی» مدرسه توسعه پایدار را ببینید. ما در طول سال چند دورۀ آموزشی عمومی در زمینۀ گزارش پایداری داریم و علاوه بر این، دورههای اختصاصی و سفارشی نیز در محل شرکتها برگزار میکنیم.
3-چنانچه علاقه داشتید از خدمات مشاورهای مدرسه توسعه پایدار برای تدوین گزارش پایداری بر اساس استانداردهای مشهور بینالمللی نظیر GRI یا راهبری و تعریف برنامههای مسئولیت اجتماعی (CSR) خود استفاده کنید، به صفحه «مرکز کسبوکار مسئولانه و اجتماعی» سر بزنید.